مردم دیروز با برگزاری تجمعات پراکنده در تهران ابتکار عمل را از نیروهای سرکوب گرفتند

 

به گزارش روزانلاین موازی حکومتی، از ساعت چهار عصر، مردم از نقاط مختلف پایتخت به سمت میدان ولی عصر و چهار راه ولی عصر حرکت کردند. از ميدان تجريش تا پارک ملت، پيچ شميران، ميدان ونک و... ماموران ضد شورش که در همه جا حضور داشتند کوشیدند مردم را پراکنده کنند. آنان حتی بر سر افراد مسنی هم که در حال رفت و امد بودند، داد می زدند و می گفتند: زود تر از اینجا بروید. دردسر برای خودتان درست نکنید. در ادامه این گزارش آمده است:  آنها همچنین در مقابل اعتراض مردم می گفتند: ما مجبور نیستیم به سوالات کسی جواب بدهیم. فقط اینجا نباشید و بروید.


در میدان ولی عصر خانم سالخورده ای، به یکی از ماموران گفت: تو کی هستی که می گویی اینجا نباشیم. مامور در پاسخ باتومش را بلند کرد اما در برابر هجوم مردمی که پیرامون او بودند عقب نشینی کرد. در واقع میزان جمعیت به گونه ای بود که حتی مامورین هم سراسیمه شده بودند و نمی دانستندمواظب کدام طرف باشند.


صدای دادو فریاد از هر طرف به گوش می رسید. خیابان ها از حدود 5 عصر به بعد بسته شده بود و دیگر هیچ اتومبیلی امکان عبور و مرور نداشت. کسانی که از شمال شهر با پای پیاده خود را به سمت نقاط مرکزی و جنوبی شهر رسانده بودند، می گفتند عملا امکان حرکت از "آدم و ماشین" گرفته شده و خود مامورین هم در شلوغی گیرافتاده اند. به این ترتیب بود که در ساعت پنج و نیم میدان انقلاب یکباره خود را در میان انبوه جمعیتی چند هزار نفری دید که از سمت خیابان ولی عصر می آمدند.
به همین دلیل این خیابان هم پس از مدتی مسدود شد. معترضینی که خود رابه میدان انقلاب رسانده بودند، به آرامی شعار می دادند. همان طور که گروه دیگری از مردم که خود رابه میدان آزادی رسانده بودند، در عین حفظ آرامش، اعتراض خود را نشان می دادند؛همان طور که در میدان تجریش، در میدان ونک...


به این ترتیب مردم وقتی با حضور گسترده نیروهای نظامی و امنیتی روبه روشدند، راهپیمایی خود را به تجمعات تبدیل کردند؛ وضعیتی که ماموران آن را پیش بینی نکرده بودند. به همین دلیل نمی دانستند. چگونه و کی در کجا باید مستقر شوند. این از نقل و انتقال سریع آنها معلوم بود. یک لندکروز چند مامور رامی آورد و سریع می رفت؛لند کروز دیگری به سرعت چند مامور را به جای دیگری منتقل می کرد. ماموران در چند مورد هم با همدیگر درگیری لفظی پیدا کردند. آنها برسر هم داد می کشیدند چرا که معلوم نبود باید در کجا مستقر شوند: در آزادی، انقلاب، ولی عصر، ونک، تجریش و یا... بی سیم ها مدام کار می کرد؛ اما این لباس شخصی ها بودند که دستور می دادند.


درهم ریختگی نیروهای امنیتی ـ نظامی از سرگیجه هلیکوپتر معروف هم پیدا بود. نمی دانست در تجریش باشد، یا ولی عصر، یا هم آزادی، یا انقلاب، ... شاید به همین دلیل بود که نیروی انتظامی به همان یک هیلکوپتر اکتفا کرد. فقط گاهی ماموران در بی سیم می گفتند: "پنکه سقفی کجاست؟". و پنکه سقفی همان هلیکوپتر بود.


در این تجمع که مردم به جای خیابان ولی عصر در چند نقطه اجتماع گرفته بودند، ابتکار عمل از نیروهای انتظامی گرفته شد. به اعتقاد برخی از مردم، قطع برق هم ناشی از همین به هم ریختگی نیروها بود. نیروهایی که نمی دانستند در برابر سیل مردمی که از نقاط مختلف می آمدند چه کنند.